محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

محمد جیگر خاله

نترس!!!

1391/5/25 15:29
نویسنده : خاله زهرا
313 بازدید
اشتراک گذاری

چيزي نيس! نترس! چندشت هم نشود! يكي از اينها ميتوانست از عزيزان تو باشد!

چشمهايت را ببند شايد حس كني

صداي مردمي را كه جگر گوشه هايشان پرپر شده اند!

هم وطنم زير اوار است صدا و سيماي ايران

به جاي مساعدت خواستن و هم ياري و همدردي كردن خنده بازار پخش ميكند!!

مگر آذربايجان سر ايران نبود!!!

كجاي اين انسانيت است؟؟ مسلماني به كنار مگه ما انسان نيستيم

مگر ما براي زلزله زدگان بم اشك نريختيم؟

پس كجاس رسول نجفيان تا براي ما هم بخواند؟

كجاست اون كوچه؟ چي شد اون خونه؟

آدماش كجان؟ خدا ميدونه!!!

 

سلام به همه ی نی نی ها

یه خبر بد این که چند روز پیش تبریز یه زلزله خطرناک اومد که هممون ترسیدیم شنبه ساعت 4:30 بود که من سر کاربودم یه هو زمین لرزید زود رفتم بیرون تا اینکه تموم شد برگشتم گوشی موبایلمو بردارم تا به مامان جیگرم زنگ بزنم یه بار دیگه هم زلزله اومد ولی این بار بیشتر و لرزنده تر بود که زهر ترک شده بودم هر چقدر زنگ می زدم تا حال جیگر خوشگلم و مامان مهین  رو بپرسم خطا اشکال بود همه حسابی ترسیده بودن تو همین موقع بود دیدم دایی جواد با ماشین اومد دنبالم که محمد کوچولوی من و مامان مهین تو ماشین بودن یه ذره دلم آروم گرفت ولی وقتی سوار ماشین شدم دیدم مامان مهین داره گریه می گنه و تو هم بغل مامان نشسته بودی الهی قربونت برم چه قیافه ای داشتی تو خیلی دیدنی بود لپات قرمز شده بود و هیچ تکونی نمی خوردی اخ با مامان که خواب بودی زلزله اومده بود مامان خیلی ترسیده بود.

و ...

این زلزله که کانونش ورزقان و اهر و هریس بود حسابی دل هممونو لرزوند خدا به بچه های کوچولو رحم کنه که الان همشون ترسیدن

خدا همه رفتگانو بیامرزه و به همه بازماندگان صبر پیشه کنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مناء
31 مرداد 91 13:32
عید سعید فطر بر عاشقان الله و یاران مهدی(عج) مبارک باد. غم بزرگی بود