محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

محمد جیگر خاله

موش موشک خاله

1391/1/24 11:55
نویسنده : خاله زهرا
378 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز مامان بزرگ اومده بود خونتون منم که سر کار بودم زنگ زدم به مامان مهین که احوال پرسی کنم یه هو صدای خنده هاتو شنیدم که داشتی با مامان بزرگ بازی می کردی وای چه قه قهه  می کردی خاله قربون صدات بشه عصر شد من رفتم خونه دیدم مامان بزرگ می گه یکمی سرما خوردی وای چقدر ناراحت شدم پاشدم زنگ بزنم خونتون که بابایی برداشت پرسیدم که بردنت دکتر گفت خیلی خفیف هستش ولی فردا می بریم یعنی امروز.

صبح با مامانی اومدی خونمون قربونت بشه خاله مثل ماه خوابیده بودی وقتی پتو رو از روت کشیدم کنار چشای نازتو باز کردی برداشتم بغلت کنم سینت خر خر می کرد دلم کباب شد اروم بوسیدمت گذاشتم جات اصلا حوصله نداشتی مامانی گفت عصر می بریمش دکتر خاله فدات بشه ایشالا... خوب می شی

خاله قد همه ستاره های آسمون دوست داره... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)