محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

محمد جیگر خاله

با کلی تاخیر

1392/10/7 16:24
نویسنده : خاله زهرا
458 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای گلم

من این اواخر خیلی سرم شلوغ بود واسه همین نمی تونستم بیام وب بعد از این که نفسی تازه کرده بودم و می خواستم بیام و کلی هم حرف داشتم از شیطنتای جیگرم ولی متاسفانه مادربزرگم فوت کرد این باعث شد که بازم دیر بیام.مرگ مادربزرگم همه رو نارحت کرده ولی می تونم بگم رو من بیشتر تاثیر داشته آخ من زمانی که ابتدایی می خوندم کلی خاطره داشتم با مادربزرگم خدا رحمتش کنه ولی اون روزا از یادم نمی ره خیلی روزای خوبی بود ...

و اینکه چون مادر بزرگ خونه بابام می موند محمد وقتی می اومد اونجا مادر بزرگ رو بیشتر می دید روزی که مادربزرگم تموم کرد محمد جونم نبود وقتی اومد دید نه مادر بزرگی هست و نه تختش و نه هیچ اثاری از مادر بزرگ دستای کوچولوشو برد بالا گفت مامان بزرگ نیست درسته کوچیکه ولی خوب همه چی یادش هست دیگه سرتونو به درد نمی ارم .

راستی بهتون قول داده بودم عکسای آتلیه محمد جونمو براتون بذارم اینم از عکسا

 

 

Avazak.ir Line27 تصاویر جداکننده متن (2)
Avazak.ir Line27 تصاویر جداکننده متن (2)
Avazak.ir Line27 تصاویر جداکننده متن (2)
Avazak.ir Line27 تصاویر جداکننده متن (2)
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آراد(خاطره)
29 بهمن 92 1:05
تسلیت میگم زهرا جون...خدا رحمتشون کنه فدات شم خاطره جون خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
ستارگان آسمان من
15 خرداد 93 3:00
چه عکسای قشنگی