بدون عنوان
خوشگل خاله
امروز بعد چند روز سرما خوردگی صبح زود با مامانی اومدی خونمون صبح خوابیده بودم دیدیم مامان بزرگ هی داره قربون صدقه می ره بعد صدای تو رو شنیدم از جام پریدم قربون شکل ماهت برم وقتی منو دیدی یه لبخندی زدی اخه بعضی وقتا منو با مامان مهین اشتباهی می گیری چون صداهامون خیلی شبیه همه...
بعدش بابابزرگ اومد و خان دایی و ...
مامان مهین گفت عصر می ریم بریم عکسای اتلیه محمد رو بگیریم اگه می خوای بیا با ما بریم منم که از خدامه فردا می ذارمشون رو وبلاگ
خاله قد همه ستاره های آسمون دوست داره. . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی