برگشتن دایی جواد
خان دایی . . .
گلکم دایی از مسافرت اومد فدای تو بشم دلش برا تو خیلی تنگ شده بود وقتی دایی تو رو دید تو یکم خوابالو بودی و اصلا هیچ عکس العملی به دایی نشون نمی دادی دایی فکر کرده بود که تو اونو نمی شناسی چون یه مدت هستش که ندیدی ولی نه این جوری نبود وای قربون شکل ماهت بشم وقتی دایی سوغاتی تو رو داد تو مشغول یه چیز دیگه بودی برات یه هواپیما آورده بود که من سعی می کردم توجه تورو به اون جلب کنم نمی دونی چه حالی داشتی تو . . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی