خوابالو
صبح ساعت 7:30 بیدار شده بودم چون عصر مهمون داشتیم داشتم کاستر درست میکردم که ساعت 8 زنگ خونمون خورد اول فکر کردم کیه بعدش دیدم مامان محمد کوچولومه وای همه از خواب پریدن می دونستم میاین ولی به اون زودی نه بالاخره اومده بودین تو خوابیده بودی
ولی یه 10 دقیقه بعد بیدار شدی وای خاله فدات بشه خیلی ناز شده بودی قربونت برم برداشتم بغلت کردم ماچت کردم تو هم اروم بودی فدات بشه خاله نمی دونی چقدر دوست دارم...
خاله قد همه برف های زمستون دوست داره. . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی